تاثير فكر بر سلامتی جسم

از لاشار
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۱۹ توسط Mostafadaneshvar (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تاثير فكر بر سلامتي جسم

جسم خدمت گذار ذهن است. او از دستورات ذهن تبعيت مي كند، خواه آنها ارادي يا غير ارادي باشند.به محض ورود افكار غير مجاز بدن سريعا در بيماري و ناراحتي فرو مي رود. در هنگام فرمان شاد و افكار زيبا بدن با زيبايي و جواني ملبس مي شود. بيماري و سلامتي همانند محيط ريشه در تفكر دارند. افكار بيمار خودشان را از طريق بدن بيمار نشان مي دهند. فكر ترس شخص را به سرعت يك گلوله خواهد كشت و چنين افكاري به طور مداوم هزاران نفر را مي كشند. افرادي كه با فكر بيماري زندگي مي كنند افرادي هستند كه آن بيماري را خواهند گرفت. اضطراب همه جسم را تضيف مي كند و آن را براي ورود بيماري باز نگاه مي دارد. گرچه تفكرات نا سالم حتي اگر بدن را از لحاظ فيزيكي آزار ندهند،اما سيستم عصبي را به هم خواهند ريخت. تفكرات قوي، پاك و شاد بدن را در اشتياق و شفقت فرو مي برند. بدن وسيله ظريف و حالت پذيري است كه به تفكراتي كه به آن وارد مي شود عكس العمل نشان خواهد داد و عادات و تفكرات، تاثيرات خوب يا بدشان را بر روي آن نشان خواهند داد. افراد تا زماني كه افكار ناپاك را پراكنده مي كنند، خون ناپاك و مسموم خواهند داشت. از يك قلب پاك يك زندگي پاك و بدن پاك بيرون مي آيد. از يك ذهن آلوده يك زندگي آلوده و بدن خراب به وجود مي آيد. فكر فواره عمل، زندگي و ابراز است. چشمه را پاك نگه داريد تا همه چيز پاك شود. تغيير رژيم غذايي به فردي كه افكارش را تغيير ندهد كمكي نخواهد كرد. هنگامي كه فرد افكارش را پاك مي سازد، بعد از آن اشتياقي به غذاي ناپاك نخواهد داشت. افكار پاك باعث پاكي عادات مي شوند. يك به اصطلاح قديس كه بدنش را نمي شويد، يك قديس نيست. او كسي است كه تفكراتش را اين گونه تقويت و تصفيه مي كند كه نيازي به توجه كردن به ميكروب هاي بدنهاد نيست. اگر بدنتان را مي خواهيد محافظت كنيد، از ذهنتان مراقبت كنيد. اگر مي خواهيد بدنتان را بازسازي كنيد، ذهنتان را زيبا سازيد. بد انديشي، حسد، ناراحتي و دلسردي سلامتي بدنتان را مي ربايند. يك صورت تند اتفاقي به وجود نمي آيد بلكه تفكرات تند آن را مي سازد. چين و چروك هايي كه به صورت آسيب مي رسانند به بوسيله نابخردي، غرور و احساسات شديد به وجود مي‌ آيند. من يك پير زن ٩٦ ساله اي را مي شناسم كه چهره بشاش و معصوم يك دختر را دارد. من مرد ميان سالي را مي شناسم كه صورتش داراي خطوط نامتقارني است. اولي نتيجه يك مزاج شاد و آفتابي است و ديگري نتيجه نارضايتي و تند مزاجي است. از آنجايي كه شما نمي توانيد يك خانه شاد و خوش آيندي داشته باشيد، مگر آنكه بگذاريد هوا و نور خورشيد آزادانه وارد اتاق ها شوند، پس يك بدن قوي و يك سيماي بشاش، شاد يا سرزنده فقط مي تواند از ورود آزادانه تفكرات شاد، خوش بيني و آرامش به وجود آيد. بر روي چهره افراد مسن چين و چروك هاي زيادي وجود دارد كه بوسيله اندوه به وجود آمده اند. برخي ديگر به وسيله افكار قوي و پاك و برخي به وسيله ناراحتي حفر شده اند: كسي قادر به تشخيص هر كدام از آنها نيست. كساني كه با نيكوكاري زيسته اند، پيري برايشان آرام ، ساده و كاملا دلپذير است، مانند غروب خورشيد. اخيرا با يك فيلسوف كه در بستر مرگ بود، ديدار كردم. او به اندازه ي سال هايي كه از او گذشته بود پير نبود. او به شيريني و آسودگي كه زيسته بود از دنيا رفت. هيچ پزشكي مانند تفكرات شاد براي از بين بردن بيماري ها جسم وجود ندارد. هيچ تسلي بخشي همانند حسن نيت براي متفرق كردن سايه هاي رنج و ملالت وجود ندارد. زيستن مداوم در تفكرات بيمارگونه، عيب جويي، رشك و حسد مانند آن است كه در يك سياهچال خودساخته محصور باشي. اما درباره همه خوب فكر كردن يعني با همه بشاش بودن است و صبورانه آموختن كه چگونه در همه خوبي را پيدا كنيم. چنين تفكراتي غير خودخواهانه اي مدخل بهشت هستند و زيستن مداوم در تفكر آرامش براي هر موجودي، باعث به وجود آمدن آرامش همه گير براي همه مي شود. --- ( ترجمه اي از نوشته ي AS MAN THINKETH توسط JAMES ALLEN )