خضدار

از لاشار
نسخهٔ تاریخ ‏۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۳ توسط Mostafadaneshvar (بحث | مشارکت‌ها) (صفحهٔ جدید: در گذشته" خضدار" به نام "جهالاوان" معروف بود. هم اکنون آن شهر مرکز شهرستان می باشد. لغت "جهالاوا...)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

در گذشته" خضدار" به نام "جهالاوان" معروف بود. هم اکنون آن شهر مرکز شهرستان می باشد. لغت "جهالاوان" از کلمه "جهل" در زبان بلوچی گرفته شده است و معنای آن پائین یا خوب است و چون در جنوب قرار دارد آنرا "جهالاوان" می گویند.

مورّخین و تاریخ نویسان مانند "بلاذری"، "مسعودی" و "یعقوبی" این منطقه را "کسدار" نیز نامیده اند. ادبیات فارسی در پاکستان از زمان "رابعه بنت کعب" شروع شد. او نخستین شاعر زن فارسی است که به زبان فارسی شعر سروده است.

"عوفی" راجع به "رابعه بنت کعب" نوشته است: « او یک شاعر زن مشهور در جهان و دانشمند و متعلق به قزدار بوده است» .

مورّخین عرب و ایرانی این منطقه را "قصدار" یا "قضدار" نیز نامیده اند. منابع تاریخی نشان می دهد که قزدار نیز همان نام قدیمی" خضدار" است. به قول "تی. دبلیو. بیگ" امروزه کلمه "قزدار" هنوز مستعمل است.

قلات، لسبیله، کچهی، خاران و مکران، به ترتیب در شمال، جنوب، شرق و غرب خضدار قرار دارند. این شهرستان از شمال تا جنوب در حدود 250 مایل طول دارد و عرض آن از مشرق تا مغرب تقریباً 100 مایل است. مساحت خضدار25.55 مایل مربع و جمعیت آن در حدود 371 هزار نفر است.

جاده های فراوانی در خضدار وجود دارد. می توان از درّه مولا به گنداوه رسید. در جنوب خضدار؛ استان سند قرار دارد و در نزدیکی آن شهر شهداد کوت واقع است. جاده های زیادی نیز از شمال غرب به سوی" خاران" می روند.

آب و هوای خضدار بسیار عالی و مطبوع است. تابستان و زمستان ملایمی دارد. "بلاذری" درباره "خضدار" و مردم آن؛ قصیده ای سرائیده است.