دانشگاه تربیت معلم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
دانشگاه | [http://www.tmu.ac.ir/ دانشگاه تربیتمعلّم]، به روایتی نخستین دانشگاه ایرانی است. تاسیس آن به 85 سال پیش، در سالهای پایانی قرن مشروطه، بازمیگردد. در آن سالها با نام "دارالمعلّمین" کار خود را آغاز نمود. پس از مدّتی، حدودا در سال 1311 نام آن به "دانشسرایعالی" تغییر یافت.[3] و یکی دوسال بعد، همزمان با تشکیل دانشگاه تهران، در آن ادغامشد. امّا در سال 1337 دوباره از دانشگاه تهران مستقل گردید. در سال 42 باز هم منحل گردید و در سال 46 دوباره از نو آغاز به کار کرد و درنهایت، در سال 1353 نام "دانشگاه تربیت معلّم" برخودگرفت. [4] پس از آن شعبههای متعددی، برای دانشگاه تربیتمعلم و تحت سیطرهی آن، در سراسر [[ایران]] تاسیس گشت، که همگی پس از مدتی از آن تفکیک گردیدند. در سالهای اخیر، مسئولان دانشگاه تربیتمعلم، در تلاش برای یکپارچهسازی دانشگاه و مجتمع نمودن آن در مرکز [[حصارک]] (پردیس) [[کرج]] عزمی جدی را آغاز نمودهاند. ضمنا تلاش برای تغییر نام آن (به "دانشگاه خوارزمی"[5])، علیرغم مخالفت شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنان ادامهدارد . آنگونه که میبینید، در این تاریخچه تنها میتوان دو چیز یافت: 1- تغییر نامهای متعدد. 2- ترکیب و تجزیه، انحلال و... جالب است که پس از اینهمه تغییر نام، هنوز هم موضوع تغییر نام، یکی از چالشهای اصلی در دانشگاه تربیتمعلم است. و مشکل ترکیب و متمرکزسازی نیز همچنان بهقوت خود باقیاست. مثل دیگر جاها. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۶
تاریخچهی کوتاه دانشگاه تربیتمعلم
دانشگاه تربیتمعلّم، به روایتی نخستین دانشگاه ایرانی است. تاسیس آن به 85 سال پیش، در سالهای پایانی قرن مشروطه، بازمیگردد. در آن سالها با نام "دارالمعلّمین" کار خود را آغاز نمود. پس از مدّتی، حدودا در سال 1311 نام آن به "دانشسرایعالی" تغییر یافت.[3] و یکی دوسال بعد، همزمان با تشکیل دانشگاه تهران، در آن ادغامشد. امّا در سال 1337 دوباره از دانشگاه تهران مستقل گردید. در سال 42 باز هم منحل گردید و در سال 46 دوباره از نو آغاز به کار کرد و درنهایت، در سال 1353 نام "دانشگاه تربیت معلّم" برخودگرفت. [4] پس از آن شعبههای متعددی، برای دانشگاه تربیتمعلم و تحت سیطرهی آن، در سراسر ایران تاسیس گشت، که همگی پس از مدتی از آن تفکیک گردیدند. در سالهای اخیر، مسئولان دانشگاه تربیتمعلم، در تلاش برای یکپارچهسازی دانشگاه و مجتمع نمودن آن در مرکز حصارک (پردیس) کرج عزمی جدی را آغاز نمودهاند. ضمنا تلاش برای تغییر نام آن (به "دانشگاه خوارزمی"[5])، علیرغم مخالفت شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنان ادامهدارد . آنگونه که میبینید، در این تاریخچه تنها میتوان دو چیز یافت: 1- تغییر نامهای متعدد. 2- ترکیب و تجزیه، انحلال و... جالب است که پس از اینهمه تغییر نام، هنوز هم موضوع تغییر نام، یکی از چالشهای اصلی در دانشگاه تربیتمعلم است. و مشکل ترکیب و متمرکزسازی نیز همچنان بهقوت خود باقیاست. مثل دیگر جاها.
دو دانشکده، همچنان درتقابل با یکدیگر
شاکلهی کلّی دانشگاه تربیتمعلم، از ابتدا بر همان شکل فیزیکیاش، یعنی دو دانشکدهی ادبیات و علوم به موازات یکدیگر، استوار بودهاست. این نگرش نهتنها ساختار فیزیکی آنرا شکلداده، بلکه تاکنون بنیان و اساس نگرش فکری در آنرا تعیین مینمودهاست. دو دانشکدهای که کاملا به موازات یکدگر و بیخبر از هم فعالیت خویش را به انجام میرسانند. اما تفاوتی (هرچند کوچک) در مجموعهی حصارک بر سر این شاکله آمدهاست؛ ایجاد رابطی بسیار باریک، بین این دو دانشکده. [6] نقطهای که بهخوبی نتیجهی اشتراک ایندو را نشانمیدهد. مهمترین فعالیتها، آفرینشها و خلاصه همهی آنچه دانشگاه میتواند برای عرضه به دیگران داشتهباشد، محصول همین باریکهی کوچک است. جایی که علومیها و ادبیاتیها پیوندخوردهاند.
سالنمطالعهی امروز
جایی که امروز بهعنوان سالن مطالعه در اختیار دانشجویان پسر، قرارگرفته، به رقاصخانهی سابق مشهور است. گفتهمیشود، که اینجا در ازمنهی قدیم محل تمرین رقص بوده و شکل طراحی آن نیز، صحت این موضوع را نشانمیدهد. اینک یکیدوسالی میشود که سالنمطالعهی برادران به آن منتقلشدهاست. مکانی که برای تخلیهی اضطرابها و آرامش و نشاط افراد درنظرگرفتهشدهبودهاست (عجب فعلی ساختم!)، اینک سختترین اضطرابها را بر ذهن و روان دانشجویان حاضر در آن، مستولی میکند. بیشتر حاضران سالن مطالعه را دانشجویانی تشکیل میدهند، که ناامید از یافتن کار (متناسب با مدرک کارشناسی خود)، در تلاش برای راهیابی به مقاطع تحصیلی بالاتر، شبوروز را بر خود حرامکرده؛ مشغول بازخوانی جزواتدرسی و کتابهای تست و کنکور مربوطه هستند. همهی مسائلی که برای پشتکنکورماندهها وجود دارد، اینجا نیز در شکلی شدیدتر خود را نشان میدهد. شاید بیش از همه شعار "اسد عبدی" بتواند شاکلهی اذهان این دلسوختگان را نمایان سازد : در اینجا، "زندگی ِ سگی=موفقیّت" است.[7]
انجمنهای اسلامی ۴۹ و ۶۸
حکایت انجمنهای اسلامی دانشگاه تربیتمعلم نیز، حکایتی شنیدنی است. برخلاف سایر دانشگاهها؛ که بیشتر دعواهای سیاسی در آنها، میان بسیج دانشجویی (نهاد انتصابی غالبا متشکل از عناصر جناح راست و اصولگرایان) و انجمناسلامی (نهاد عمدتا انتخابی که غالبا عناصر آنرا دانشجویان اصلاحطلب و جناح چپ تشکیل میدهند) رویمیدهد؛ در دانشگاه تربیتمعلم، این وظیفه میان دو انجمن همنام (اجمن اسلامی تاسیس 1349 و انجمن اسلامی تاسیس 1368)، تقسیم گردیده و بسیج غالبا از دخالت در بحثهای سیاسی، اکراهداشته. نکتهی جالب آن است، که هر دو انجمن اسلامی اعضای خویش را (علیالادعا) با انتخاباتی کاملا آزاد برگزار میکنند و غالب رایدهندگان نیز در هردو انتخابات شرکت میکنند. اما هیچگاه این شکل کلی (راستها در ۶۸ و چپها در ۴۹) برچیدهنمیشود. گویا رای دهندگان به تناسب نقشی که از این دو انجمن انتظار دارند، اعضای یکی را، از راستیها و اعضای دیگری را، از چپیها برمیگزینند. کاندیداها هم بههمین دلیل اگر متمایل به راست باشند، کاندید 68 می شوند و اگر چپی، به 49 می روند. جالب است که مسئولان دانشگاه نیز هر دو انجمن را به رسمیت میشناسند، و دعوا بر سر رسمیت، (که تا سال 80 و تا آخرین دقایق حضور عبداللهمؤمنی، اصلیترین چالش این دو نهاد بود)، تقریبا هم برای خود هر دو گروه، و هم برای دیگران (اعم از دانشجویان و مسئولان دانشگاه) حلشده تلقیمیشود. برای تفکیک در نامگذاری، این دو نهاد غالبا با سال تاسیس خود، شناسایی میگردند؛ 49 و 68. و این تنها تمایزی است که دوگروه حاضر به پذیرش آن در نامگذاری خود هستند. اما نکتهی جالب در این نامگذاری، در آنجاست که سال 49 را تقریبا میتوان نقطهی اوج بروز اندیشههای چپ اسلامی (شکلگیری مجاهدینخلق) در دانشگاههای ایران دانست و سال 68 نیز اوج غلبهی تفکر راست اسلامی در دانشگاه و یکپارچهشدن همهی نهادهای دولتی در دست جناح سنتگراست.