آیا فرهنگ بلوچی از بین خواهد رفت؟۶

از لاشار
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۰ توسط مانی (بحث | مشارکت‌ها) (آيا فرهنگ بلوچي از بين خواهد رفت؟6 به آیا فرهنگ بلوچی از بین خواهد رفت؟۶ منتقل شد)

علاقه مندي مردم به فرهنگ خود

يكي ديگر از مولفه هاي حفظ يا از بين رفتن يك فرهنگ، درجه وابستگي مردم به آن است. هر چه اين وابستگي ميان مردم و فرهنگشان قوي تر باشد فرهنگ قوام بيشتري پيدا مي كند. براي سنجش وابستگي و دل بستگي به فرهنگ بايد به خود فرهنگ مراجعه كرد. هر چه توليدات فرهنگي بيشتر باشند راحت تر مي توان آن فرهنگ را مورد بررسي قرار داد. براي سنجش علاقه مندي بايد به دو مولفه مهم توجه كرد. اولين بافتي اجتماعي و سياسي كه يك فرهنگ در آن قرار گرفته است و ديگري محصولات يك فرهنگ.

فرهنگ بلوچي در سه كشور ايران، پاكستان و افغانستان حضور دارد. مردم بلوچ در اين سه كشور يك اقليت محسوب مي شود. بنابراين فرهنگ بلوچي در تعامل با فرهنگ هاي اين سه كشور فرهنگ خرده مي باشد. از لحاظ علمي فرهنگ هاي بزرگ يعني از نظر تعداد افراد، قدرت سياسي و اجتماعي براي مردمي كه در فرهنگ هاي كوچك، يعني به لحاظ جمعيتي و قدرت اجتماعي و سياسي، جذابيت دارد. هميشه فرهنگ بزرگ خواسته يا ناخواسته سعي در هضم فرهنگ هاي كوچك دارد. براي مردمي كه فرهنگ خرده دارند در برخي موارد اتصال به فرهنگ خرده تامين كننده ي نيازهاي اجتماعي نخواهد بود. براي اينكه تعادلي بين يك فرهنگ خرده و عمده به وجود بيايد، تعامل هايي بين اين دو فرهنگ برقرار مي شود. در اكثر موارد فرهنگ عمده نقش فرستنده و فرهنگ خرده نقش گيرنده ي عناصر فرهنگي را بازي مي كنند. در مواردي كم اين جابجاي حالت عكس نيز به خود مي گيرد. مثلا هنگامي كه يك فرهنگ داراي غناي عناصر فرهنگي باشد و يا در اندوخته هاي جامعه و بشريت نقش فعالي داشته باشد، فرهنگ عمده تسليم فرهنگ خرده مي شود. نمونه اي از اين گونه تعامل عكس در تاريخ وجود دارد و آن زماني است كه مغول به ايران حمله مي كند. اگرچه مغول قوم قدرتمند و غالب در اين نبرد بود ولي به لحاظ فرهنگي و تاريخي هرگز نتوانست فرهنگ ايران را تحت تاثير قرار دهد و برعكس مغول ها به فرهنگ ايراني گرويدند.

در تعامل فرهنگ بلوچي با فرهنگ هاي عمده ي در بسياري موارد تعامل نامتعادل برقرار بوده است. فرهنگ بلوچي در اكثر موارد پذيرنده عنصرهاي فرهنگي بوده است. براي مثال اگر بخواهيم به فرهنگ 30 سال پيش مردم بلوچ و فرهنگي كه الان دارا هستند نگاهي مختصري بياندازيم و عناصر نويني كه در فرهنگ بلوچ وارد شده بسنجيم متوجه خواهيم شد كه فرهنگ بلوچي پتانسيل فعال در جذب عنصرهاي نو داشته است. ذكر اين نكته در اين جا ضروري است كه جذب عنصرهاي مطلوب هر فرهنگي نشان دهنده قوت و پويا بودن يك فرهنگ است نه نشانه اي بر ضعف آن.

هميشه توسعه و پيش رفت در يك فرهنگ يا يك جامعه تنها صورت نمي گيرد و همه فرهنگ هاي به نحوي در توسعه دانش بشري نقش دارند. بنابراين براي اينكه از دانش و پيش رفت هاي يك ديگر بهره مند شويم بايد عنصرهاي لازم فرهنگي را نيز بپذيريم. بسياري از ناآگاهان به مسايل فرهنگي و اجتماعي وقتي كوچك ترين تغيير در عناصر مادي و غير مادي را در يك فرهنگ مشاهده مي كنند، بلافاصله فغان بر خواهند آورد و داعيه ي حفظ فرهنگ خودي را سر خواهند داد. در كنار همه ي موارد اشاره شده توجه به بومي سازي عناصر فرهنگي نيز ضروري است. چون هر نوع عنصري كه از يك فرهنگ وارد يك فرهنگ ديگر مي شود چنان چه دچار بومي سازي نشود به عنصري جذب ناپذير مبدل خواهد شد. مثلا وقتي در اروپا يك دستگاه ارتباطي بي سيم سيار ساخته مي شود اين دستگاه به عنوان يك عنصر فرهنگي مادي وارد ديگر فرهنگ ها مي شود و مثلا در ايران موبايل و در كشور هاي عربي "جوال" نام مي گيرد.

در بررسي توليدات فرهنگي بلوچ آن چيزي كه از بسياري چيزها بيشتر به چشم مي خورد توجه به زبان و عنصرهاي فرهنگ بلوچي است. در ادبيات بلوچستان كمتر شاعري وجود دارد كه درباره زبان بلوچي و فرهنگ آن شعري نداشته باشد. شاعران به عنوان زبان فرهنگ يك جامعه هستند و گفته هاي آنها انعكاس دغدغه هاي مردمي هستند. در بررسي توليدات ادبي و هنري بلوچ متوجه مي شويم كه دلبستگي به فرهنگ در هر اثر به طور بارزي نمايان است. در اشعار بلوچي زبان بلوچي به زباني شيرين و شهد مانند تشبيه شده است و آن را اصل و فرهنگ و دوام خويش دانسته اند. در اشعار شاعران نامي بارها و بارها از مكران تمجيد شده است شده و آن را مانند هيچ سرزمين ديگري ندانسته اند. همه اين ها گواهي است بر دوست داشتن و نفوذ فرهنگ بلوچي در ميان مردم خويش است. هر كدام از اشعار و صنايع دستي توليد شده سندي است بر دوستي سازنده با فرهنگ خويش. اين سازندگان و سرايندگان براي مردم خويش سروده اند چون آنها چنين خواسته اند. اين سرايش و نياز به سرايش تائيدي است بر حمايت مردم از فرهنگ خود.

براي نتيجه گيري بحث بايد گفته شود كه قوام و داوم هر فرهنگي به مولفه هاي گوناگوني بستگي دارد. يكي از اين مولفه هاي حمايت مردم از فرهنگ خود است. با توجه به مسائل مطرح شده بايد گفت كه بين مردم و فرهنگ بلوچي تعامل مناسبي برقرار است. به همان ميزان كه مردم از داشتن اين فرهنگ به خود مي بالند با همان ميزان عنصرهاي فرهنگي نو وارد اين فرهنگ شده است و به قوام فرهنگ كمك شده است. با نو شدن عنصرهاي فرهنگ ميزان رضايت مردم از فرهنگ نيز بالا مي رود. فرهنگ بلوچي از مولفه مقبوليت مردمي برخوردار است و تا هنگامي كه اين مقبوليت و رضايت مردمي از اين فرهنگ وجود دارد اين فرهنگ از بين نخواهد رفت. كاهش رضايت مردم يعني رجوع به فرهنگ ديگر و از ياد بردن فرهنگ خود. در آخرين سري از اين مقالات به نتيجه گيري و خلاصه آنچه كه گفته شده خواهيم پرداخت.