دزك

از لاشار
صفحهٔ تغییرمسیر

تغییرمسیر به:

دزک به گفته ای اولین شهر بلوچستان دیرین است .که در سه کیلومتری سراوان قرار دارد.و از قلعه آن فقط امروزه تلی از خاک بجای مانده است .بی شک بلوچستان با دزک هویت پیدا می کند . در جنوب قلعه دزک (مقر حکمرانی بلوچستان دیرین)آثار قلعه چند طبقه خیر آباد قرار دارد. که قلعه ای واقع در دل نخلستان های دزک است و امروز ه نیز فقط مشخصا چند دیواره از آن باقی مانده است که نشان میدهد این قلعه از چهار طبقه بیشتر بوده است طاقهای این طبقات شبیه طاق کسری در بغداد می باشد.قدمت دیرینه دزک را تلی از خاک بودن قلعه که از ارگ بم بزرگتر بوده نشان می دهد.تنها نقطه ای از بلوچستان که قبل از اسلام مرکز حکمرانی بوده است و مدنیت آن را همزیستی گورهای غیر مسلمان در آن تا قبل محمد رضا پهلوی اثبات می کند.قلعه قبل از اسلام جایی بنام سونیا داشته است که در بلوچستان فقط در دزک روایت شده است. سونیا محل عبادت چیزی شبیه معبد و صومعه که بزرگان وارد آن می شده اند و به عبادت در آن می پرداخته اند.و در طول زمان راز و نیاز با خالق یکتا با کسی تماس نمی گرفته اند و این عبادت ممکن بوده است تا هفته ها و گاه ماهها .طبق گفته های پیرمردان هر وقت سختی فشار می آورده بزرگترین ودانا ترین فرد وارد سونیا میشده و در خلوت به رازو نیاز و طلب کمک از خدای واحد می پرداخته است. قلعه دزک تنها قلعه بلوچستان است که خندقی بزرگ دور تا دور آن بوده و دارای آسیاب آبی خیلی بزرگی بوده است و سنگ آسیابی به بزرگی دهها تن در کنار آن آرمیده است . و تنها قلعه بلوچستان است که همه اقشار در آن زندگی می کرده اند و چیزی شبیه ارگ بوده است.البته نه تنها حکومتی. بعد از اسلام بزرگترین و اولین مسجد بلوچستان دراین قلعه ساخته شده است . در حالیکه همه قلعه های بلوچستان فقط منزل و مسکن حکمران بوده است. قلعه دزک درحد یک شهری کوچک بوده است .و وارثان آن طی مدت به ساخت بنا در کنار بناهای اصلی و جدا آز آن پرداخته اند.و همیشه متعلق به خانواده بزرگزاده بوده است بجز سه هفته که شیخ زرین شیخ زاده که وصلت کار و داماد بزرگزاده ها نیز بوده طی یک خیانت به کمک امراها زمانی که حاکم تازه فوت کرده وپسرش نیز 14 سال بیشتر نداشته است. به قتل عام ساکنین قصد تصرف حکومت پرداخته.بجز خسرو شاه و مادر وخواهرکوچکش که از چنگ خیانتکار به ناهوک در شمال سراوان گریخته ، مجددآپس از سه هفته توسط خسرو شاه بزرگزاده 14 ساله به کمک باران و برادرانش که فراری افغانستان بوده اند.باز پس گیری میشود.واین اولین خیانت در تاریخ قلعه دزک بوده است. بعد از چندسال باران افغان با خواهر خسروشاه ازدواج و حاکم جوان قلعه سرجو را به باران (بارکزایی)واگذار کرده.ولی پس از چند سال و بعد از پایان یک ضیافت شام خانوادگی بزرگزاده- باراکزهی .در پشت مسجد جامع دومین خیانت در تاریخ دزک شکل گرفته و اینبار یکی از برادران باران و چند تن از همراهانش توسط امراها بدلیل حسادت کشته میشوند.