مکران

از لاشار
نسخهٔ تاریخ ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۲ توسط Mostafadaneshvar (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نام شهري است در ایران و نام ولايت آن شهر هم هست ... و به فتح اول هم گفته اند. (برهان ) (آنندراج ). نام ولايتي از اقليم دوم در ميانه کرمان و سیستان منسوب به مکران بن هيتال ، و کيج دارالملک آن بوده و آن را کينهج نيز گويند. (انجمن آرا). نام ايالتي از بلوچستان در کنار دریای عمان و نام شهراين ايالت . (ناظم الاطباء). ناحيتي است از حدود سند و شهر کیج مستقر پادشاه مکران است . کيز و کوشک قند ودرک و اسکف از حدود مکران است . (حدود العالم ). ولايت وسيعي است . شهرها و قريه ها دارد و فانيذ در اينجا باشد و همه جا برند. اين ولايت از سوي مغرب به کرمان واز سوي شمال به سيستان و از طرف جنوب به دريا منتهي مي شود. (از معجم البلدان ). مکران ولايتي وسيع است و خارج ملک ايران و شرحش در آخر خواهد آمد اما چون خراج به ايران مي دهد و داخل عمل کرمان است به اين قدر ذکرش در اينجا کردن در خوربود. (نزهة القلوب چ ليدن ص 141). مکران مملکتي بزرگاست از اقليم دويم وسعتش دوازده مرحله ، دارالملکش فنزبور طولش از جزاير خالدات «صج » و عرض از خط استوا «کد». هوايش گرم است و آبش از رود و ديگر بلاد بزرگش تيز و منصور و فهلفهره و زراعات و عمارات بسيار و قراي بيشمار دارد. (نزهة القلوب چ ليدن ص 262). مکران از شمال محدود است به سراوان و بمپور و از جنوب به بحر عمان و از مشرق به کلات و از مغرب به بشاگرد. قسمت مهم آن که در ساحل بحر عمان واقع شده ، دشت شن زاري است داراي چندين رود خشک ، يعني آب رود بواسطه شني بودن زمين از زير شنها به طرف دريا مي رود. آبهايي که از دامنه کوهسار بم پشت جاري مي شود به سمت جنوب رفته تشکيل رودهاي متعدد مانند دشتياري ، وحيل ، رابيج ، سادويج و غيره مي دهد که در فصل گرما خشک است و در مواقع باران طغيان مي کند و مهمتر از همه رابيج است . قراي مهم مکران عبارت است از: گِه ، بنت ، قصر قند، باهوکلات . (جغرافياي سياسي کيهان صص 261 - 262):

مکران

پي او ممان تانهد بر زمين به توران و مکران و درياي چين .

فردوسی .

همه چين و مکران سپه گسترم به درياي کيماک بر بگذرم .

فردوسي .

جهاندار سالي به مکران بماند ز هر جاي کشتي گران را بخواند.

فردوسي (از انجمن آرا).

از آن پس دليران پرخاشجوي به تاراج مکران نهادند روي .

فردوسي (از انجمن آرا).

ملک هند ديبل و مکران به بهرام داد و بهرام با مالهاي بسيار بازگشت پيروز و باکام . (فارسنامه ابن البلخي ص 82). از آن سال باز ديبل و مکران با اعمال کرمان مي رود که ملک هند هر دو اعمال را به بهرام داد. (فارسنامه ابن البلخي ص 82). از حضرت خلافه قضاء پارس و کرمان و عمال و تيزو مکران بدو دادند. (فارسنامه ابن البلخي ص 117). و رجوع به قاموس الاعلام ترکي و دو مدخل بعد شود.

در ادبیات بلوچی