بلوچواه:لاشار

از لاشار

لاشار. (اِخ ) موضعی در حدود مکران . صاحب مرآت البلدان گوید: گرمسیراست و لیکن هوای آن نسبت به مکران بهتر است . پیپ ، ضابطنشین آنجا است و قلعه ٔ مخروبه ای از قدیم دارد. ازآب قنات زراعت کنند. چهار رشته قنات آباد و سه رشته خراب دارد و مشتمل است بر مزارع مفصله (کویج یکرشته قنات دارد) (کردهان قلعه ٔ مخروبه و دو رشته قنات دارد) (قلعه ٔ آب کاه مخروبه و آبش رودخانه است ). محصولات شتوی ، غله . صیفی ، ذرّت . و باقلا. اشجار: نخل ؛ هلوی سیاه . رز، انجیر و سیب . شکار: در جلگه آهو و در کوهستان شکار کوهی : کبک و تیهو. ملبوس : کرباس و شال پشم است . جمعیت آنها هزار و چهل خانه وار: (پیپ صد خانوار)(کویج هفتاد خانوار) (کردهان سی خانوار) (قلعه ٔ آب کاه دویست خانوار) (ایلات که در صحرای لاشارک سکنی دارند پانصد و پنجاه خانوار). (مرآت البلدان ج 1 ص 280).