سیستان
سیستان
سیستان یا سجستان درشرق ایران و در شمال استان سیستان وبلوچستان در دشت پست وهمواری در۳۰درجه و۱۸ دقیقه تا۳۱ درجه و۲۰دقیقه پهنای شمالی و۶۱ درجه و۱۰ دقیقه تا۶۱ درجه و۵۰ دقیقه در ازای شرقی ، نسبت به نیم روز گرینویچ قرار دارد. ازشمال به استان خراسان جنوبی ، از جنوب بهدریای عمان واز شرق به کشور افغانستان و ازغرب به کویرکرمان محدود است. سیستان جلگهای است که شاهرگ حیاتی آن رودخانه معروف هیرمند است که از کوههای بابا یغما در جنوب سلسله جبالهندوکش سرچشمه وبعد ازطی صدها فرسنگ در محل جاریکه به مرز ایران میرسد وپس ازمشروب کردن جلگه سیستان ،مازاد آن وارد دریاچه هامون شده و سرریز آن از طریق رودخانه شیله(شیلا- شلاق) وارد گودزره در مرز پاکستان و افغانستان میشود. رودخانه هیرمند در سیستان بارها تغییر مسیر داده ودلتای جدیدی ایجاد کردهاست به همین دلیل هم در گوشه وکنار این منطقه آثارحیات انسانی وخرابههای باقی مانده دیده میشود که یا توسط سیلاب ویا تغییر مسیر آب متروک ومردم، آنجا را ترک گفتهاند. قدیمی ترین مکان سکونتی انسان را در شهر سوخته وتعبیردیگر کاخ گلشن زرنگار در کنار جاده زابل،زاهدان مشاهده میکنیم.
پیشینه تاریخی
با ورود اخرین دسته از آریایها در حدود سال ۱۲۸ق- م که سکه نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربهاسجستان میگغتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت.که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود. گرچه در قرن ۱۹ توسط بریتانیا قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید،و درآن سوی مرز ماند،اما فرهنگ مردم ،آداب و رسوم،زبان ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است.
دیدنی ها
بقایای آتشکده کرکویه ، تخت عدالت ، کوه خواجه ، زاهدان کهنه ، سه کوهه، شهر سوخته،دهانه غلامان، قلعه رامرود، قلعه خاش و قلعه مچی ،قلعه سام ،قلعه تپه ،قلعه رستم ،قلعه کهک کهزاد ، چاه نیمه ،آرامگاه خواجه غلطان و زیارتگاه بی بی دوست از جاهای دیدنی سیستان میباشد.
شناسه
مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان فارسی و با گویش زابلی(زاولی) است،اکثریت شیعه اثنی عشری و دارای افتخارات در این مورد و خصوصا دوران بنی امیه به علت سب نکردن امام علی (ع) هستند. زندگی اکثریت مردم کشاورزی و دامداری میباشد. تاریخ ایران به نام سیستان افتخار میکند، هر گاه از سیستان نامی به میان آمده، سلحشوری، شجاعت، مهمان نوازی، مرزداری،اعتقاد، قناعت و وفای این مردم به نظرآمدهاست، بی دلیل نیست که فردوسی متون، داستانها و قصههای تاریخیشاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) انتخاب و قهرمانان آن رااز این خطه انتخاب نمودهاست. یعقوب لیث صفاری که از سیستان بود در ماندگاری زبان فارسی نقش مهمی دارد.